خراب کاری های مامان و سامان
خراب کاری های مامان و سامان یه چند مدتی می شه که سامان می شینه و نوار عروسی مامان بابا رو نگاه می کنه . چند شب پیش که می خواست نگاه کنه دیدم هر چی نوار رو میندازم توی ویدیو خاموش می شه . عجیب بود آخه من چند ساعت پیش اون رو براش گذاشته بودم. به ساسان گفتم هرچی روشن می کنم خاموش میشه . اومد و با هاش کمی ور رفت . عصبانی شد و گفت :فقط همین سالم بود این رو هم شکستید. بعدش من هم یه دستی انداختم توش گفتم شاید یه چیزیش رو شکسته . یه هو دستم به چیزی خورد . وقتی در آوردم دیدم یه حبه قند انداخته توش. خدا رو شکر سالم بود . یه روز هم مامان اومد نوار رو با نوار جمع کن بزنه عقب که ا...
نویسنده :
مامان سامان
10:04